عناوین
این کاستی را نمیتوان تماماً به ضعف در زیرساختهای فیزیکی نسبت داد. بهعنوان شاهدی بر این مدعا، برآورد شده است که بیش از ۵٫۵ میلیارد نفر به شبکه مخابرات سلولی نسل سوم (۳G) دسترسی دارند، اما ۲٫۵ میلیارد نفر از این گروه (نزدیک به نصف) از اینترنت استفاده نمیکنند. دلایل زیادی برای این وضعیت نامطلوب ذکر شده است که مهمترین آنها هزینه بالای دسترسی به اینترنت است. برای حل مشکل، شبکههای جایگزین پیشنهاد شده است که اینترنت را به نقاطی میبرند که از سوی اپراتورهای خدماتدهنده پوششدهی نشده است. در این نوشتار، برخی از شبکههای جایگزین معرفی شده و مقایسهای هم بین آن ها صورت گرفته است.
شبکههای جایگزین، تلاشی برای کاستن از شکاف دیجیتالی
ناهمگونی در رشد دیجیتالی نواحی مختلف یک کشور که از آن با عنوان شکاف دیجیتالی یاد میشود، پدیده نامطلوبی است که به نابرابریهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی منجر میشود و ابعاد آن را باید تا حد امکان کاهش داد. اگرچه اپراتورهای موبایل با فراهمسازی دسترسی به شبکه موبایل در مناطق محروم به حل مسئله کمک کردهاند، اما همچنان هزینه دسترسی به شبکه بالا است. در این میان، شبکههای جایگزین به کمک آمدهاند تا برخی مشکلات نظیر همین هزینه بالا مرتفع شود. در ادامه، چهار نمونه از این شبکهها را معرفی خواهیم کرد.
۱- شبکههای مبتنی بر جامعه (Community Networks):
این شبکهها بر اساس همیاری کاربران آنها رشد و توسعه مییابند. در واقع، کاربران نهفقط کاربر و مصرفکننده که خودشان توسعهدهنده شبکه و مسئول بخشی از زیرساخت آن هستند. قاعدتاً اینچنین مجموعهای بسیار ناهمگون خواهد بود و پیادهسازی آن از نظر فنی چالشبرانگیز است. یک نمونه پیادهسازی شده از شبکههای مبتنی بر جامعه، طرح Guifi.net است که در اسپانیا اجرا شده است. Guifi.net یک شبکه عمدتاً بیسیم، رایگان و باز است که در زمان نگارش این متن بیش از ۳۰ هزار نقطه اتصال در یک مساحت نزدیک به ۵ هکتاری دارد. شکل ۱ بخشی از این شبکه را روی نقشه گوگل نشان میدهد.
شکل ۱
همچنین، شکل ۲ نمونهای از تجهیزات مورد استفاده برای اتصال به شبکه مذکور را نشان میدهد. این مجموعه شامل یک روتر میکروتیک، یک بورد رزبری بهعنوان پروکسی و یک روتر برای اتصال به اینترنت است.
۲- ارائهدهندگان خدمات اینترنت بیسیم (WISP):
این دسته اشاره به شرکتهای خصوصی دارند که در مناطق محروم خدمات دسترسی به اینترنت را از طریق باند فرکانسی آزاد (نظیر وایفای) فراهم میسازند. البته گاهی ممکن است تراکم ارتباطات زیاد شود و یا نهاد رگولاتوری این شیوه خدماتدهی را ممنوع اعلام کند که در این صورت باید از فرکانس مجوزدار استفاده کرد. شرکت AirJaldi در کشور هند یک نمونه از شرکتهای فعال در این دسته است.
شکل- ۲
۳- مدل زیرساخت مشترک (Shared Infrastructure Model):
با توجه به بازگشت سرمایه کمتر از حد انتظار، اپراتورها برای نصب تجهیزات ارتباطی در مناطق با تراکم پایین (از جمله نواحی روستایی) رغبت چندانی ندارند. اما اگر گروهی از افراد ساکن در نواحی تراکم پایین صاحب تجهیزات باشند (برای مثال یک شبکه محلی)، میتوان یک سناریوی برد – برد ایجاد کرد. در این سناریو، صاحبان زیرساخت در تأمین بستر سختافزاری شبکه همکاری میکنند و اپراتور نیز میتواند دسترسی ارزان به شبکه سراسری را در ناحیه مذکور فراهم سازد.
یک مثال جالب برای مدل زیرساخت مشترک، سناریویی است که در آن کاربران با نصب آنتنهای فمتوسل در محل زندگی یا کار خود و با هزینه شخصی، پوششدهی بهتری از خدمات شبکه موبایل به دست میآورند. در این صورت، اپراتور موبایل نیز از هزینه بالای نصب تجهیزات معاف میشود. لازم به ذکر است آنتن فمتوسل یک ایستگاه پایه مخابراتی (BTS) ارزان و کممصرف است که شعاع آنتندهی آن در حد یک ساختمان است. در واقع آنتن فمتوسل همانند یک مودم ADSL است، با این تفاوت که روی فرکانس شبکه موبایل کار میکند و به شبکه موبایل (از جمله ۴G) متصل است.
۴- رویکرد مبتنی بر اشتراک با جمعیت (Crowd shared Approach):
این رویکرد به حالتی اطلاق میشود که دارندگان آنتن وایفای دو شبکه جداگانه ایجاد میکنند: یکی برای استفاده شخصی و یکی برای استفاده اشتراکی با پهنای باند محدود شده (به عبارت دیگر مودم وایفای دو شناسه را تبلیغ میکند). استفاده اشتراکی برای مالک اینترنت میتواند همراه با دریافت پاداش از سوی مقامات دولتی (در راستای افزایش رفاه عمومی) یا مبتنی بر پاداش نقدی از مصرفکنندگان باشد. کمپانی FON یکی از شرکتهایی است که یک شبکه پرشمار از نقاط دسترسی وایفای را در سراسر جهان اداره میکند. کاربران این شبکه در ازای بهاشتراکگذاری بخشی از اینترنت خود پولی دریافت نمیکنند، اما در هر نقطه از جهان میتوانند به اینترنت سایر کاربران این مجموعه دسترسی داشته باشند.
یک دستهبندی برای شبکههای جایگزین
شبکههای جایگزین را میتوان از چند منظر دستهبندی کرد. اول اینکه مالکیت شبکه با چه کسانی باشد که پاسخ میتواند جمعی از مردم، نهادهای رسمی و حتی یک شرکت خصوصی باشد. اینکه هدف از ایجاد شبکه چه باشد نیز یک ملاک دستهبندی است. افزایش پوششدهی شبکه به نواحی با دسترسی محدود، کاهش هزینه دسترسی به شبکه و کاهش هزینه تأسیس شبکه جدید (که به راهاندازی کسب و کارهای نوپا کمک میکند) از اهداف معمول هستند. مدل مدیریتی نیز بر حسب اینکه مدیریت شبکه با یک نهاد متمرکز باشد یا جمعی از افراد یا گروهها آن را عهدهدار بشوند، قابل توجه است. درنهایت اینکه چه فناوریهایی برای ایجاد شبکه جایگزین لازم است، ملاکی برای دستهبندی است.
سخن آخر
ایده شبکههای جایگزین یک تلاش معقول و امیدبخش در جهت افزایش سطح دسترسی به اینترنت برای همه ساکنان کره زمین است. البته که تاکنون ایدههای هیجانانگیزتری همچون بالنهایی که مثل یک آنتن سیار عمل میکنند، مطرح شده است. با این حال، شبکههای جایگزین این مزیت را دارند که فناوری سطح بالایی نیاز ندارند و بیشتر بر پایه فرهنگسازی و مدیریت صحیح بنا میشوند. به نظر میرسد در کشور ما نیز برای کاهش هرچه بیشتر تبعیض در حوزه دیجیتالی، ایدههای مطرح شده ارزشمند و قابل دفاع باشند.