خانه / دسته‌بندی نشده / شش روش برای ایجاد سازمان یادگیرنده
شش روش برای ایجاد سازمان یادگیرنده
شش-روش-برای-ایجاد-سازمان-یادگیرنده
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (۱ رای, میانگین: ۰.۰۰ از ۵)
Loading...

شش روش برای ایجاد سازمان یادگیرنده

تا حالا برای شما اتفاق افتاده است که کسی بگوید ” فلان چیز رو هم که میدونی” و شما بی‌اختیار بگویید “بله” در حالی که نمی‌دانستید. در جامعه امروز ما میل به کمال‌گرایی بالا است و از آنطرف نیز هزینه “اشتباه” بشدت کشنده است. اسم اشتباه رو میگذاریم “سوتی” – “آخرین سوتی فلان مجری در تلویزیون” شش میلیون بار دیده می شود.
اسم اشتباه یا ندانستن موضوعی، هر چیزی که باشد، اگر بعد آن مورد ملامت و هجمه یک نفر یا چند میلیون نفر قرار بگیریم، این باعث می‌شود که از ارتکاب اشتباه بترسیم، البته ترس از ارتکاب اشتباه باعث نمی شود که ما اشتباه نکنیم بلکه باعث می‌شود آن را انکار یا پنهان کنیم.

تا زمانیکه فرهنگ ترس در شرکت حاکم باشد هیچ کدام از فرآیندها و ابزارهای شیک شما کار نخواهند کرد‌.

روحیه یادگیر بودن سازمان مهمترین معیار برای چابکی است. چابکی واقعی یعنی یادگیری دائمی و بهبود مستمر. یادگیربودن یعنی اینکه افراد از اشتباه نترسند و اگر اشتباه کردند به جای پنهان کاری یا سرزنش خود یا دیگران به دنبال اصلاح باشند.

اما چگونه می توان یادگیری را در سازمان فرهنگ کرد؟

مدیران و رهبران شرکت‌ها نقش بسزایی در به وجود آوردن این فرهنگ در شرکت دارند، نوع برخورد آنها با اشتباهات منجربه ایجاد فرهنگ سازمان خواهد شد. در واقع بهترین روش، رول مدل شدن افراد قوی سازمان است.

سوالات احمقانه

یکی از بهترین تجربیات ما در یکی از استارتاپ های کشور همین تمرین سوالات احمقانه بود. یکی از بدترین چیز نزد نیروهای فنی، احساس غرور بالای آنها است، که باعث می شود افراد از یکدیگر کمتر سوال بپرسند. بدین صورت که نفرات فنی قوی تیم، شروع به سوالات احمقانه کنند. “من چند ساله با اینترفیس ها تو دات‌نت کار میکنم، ولی واقعا مفهومش رو درک نمی کنم که چرا اصلا باید از این استفاده کنیم؟”
این سوال واقعا احمقانه نیست، ولی چرا می گوییم احمقانه؟ بدلیل اینکه اگر حس کنیم همه اطرافیان یک چیز را کامل میدانند و من فقط نمیدانم پس احتمالا یک احمق به نظر خواهم آمد.

گوش کردن و سوال پرسیدن

وقتی اطراف خود را نگاه می‌کنیم، (دقیقا مثل الان من) همه در حال تز و نظر دادن هستند و قبل اینکه حرف دیگران تما بشود، می‌گوییم: “نه ….”. ولی اگر بعنوان یک مدیر بتوانیم، گوش کردن و سوال پرسیدن را تمرین کنیم، (دقیقا مثل یک کودک، این چیه اون چیه)، باعث خواهیم شد تا افراد نیز گوش کنند و سوال بپرسند و دائم در حال نظر دادن و نفی دیگران نباشند.
برای اینکه نشان بدهید، به طرف گوش می‌کردید، سعی کنید خلاصه های صحبت ها او را بازگو کنید و آخر سر بگویید “آیا من درست متوجه شده ام؟”

حرف دیگران قطع نکنیم

بعنوان مدیر یک تیم یا شرکت، سعی کنیم این را تمرین کنیم که هیچ گاه وقتی کسی در حال حرف زدن است، صحبت او را قطع نکنیم، این علاوه بر بی احترامی، باعث می شود که این فعل تبدیل به یک هنجار شود و دوباره به دیگران گوش ندهیم.

چیزی را که نمی دانید، تاکید کنید که نمی دانید

بالاتر ذکر شد که بخاطر فرهنگ کمال گرایی در ما، اذعان اینکه چیزی را نمی دانم، بسیار سخت شده است، ولی شما میتوانید این را شروع کنید.

در جلسات همه صحبت کنند

جلسات را طوری مدیریت کنیم که همه افراد حاضر در جلسه بتوانند صحبت کنند، یا اصلا نباید در جلسه باشند ولی اگر حضور دارند باید بتوانند فرصت صحبت کردن داشته باشند.
اگر کسی، ناراحت هست یا برایش حرف زدن سخت است، از او حمایت کنید تا در مورد موضوع سخت یا اذیت کننده خود صحبت کند.

اگر شخصی مورد اهانت قرار گرفت، وظیفه شما حمایت است

این مورد را بشدت تجربه کردم بخصوص در جلسه های فنی، یک نفر به نفر دیگر تیم اهانت یا بی احترامی می کند، و بخاطر سیاست یا ترس یا هر چیز دیگری شما ترجیح می دهید که چیزی نگویید. مطمئن باشید بی احترامی در یک جلسه به هر شخصی، اهانت به شخص شماست. به هیچ وجه با بی احترامی به افراد تیم کنار نیایید، حتی اگر فرد مورد نظر فنی ترین و کلیدی ترین فرد تیم شماست، اگر امروز با او برخورد نکنید، مطمئن باشید فردا مشکلات جدی تری خواهید داشت.
و البته با خود نگویید که “حالا بعدا خصوصی بهش میگم که اینجوری حرف نزن”، کسی که جلوی جمع به کسی بی احترامی می‌کند، وظیفه مدیر این است که همان جلوی جمع “اهمیت احترام” را به افراد نشان دهد. البته لازم نیست، شما به فرد نیز بی احترامی کنید، همین که سعی کنید به طرف نشان دهید که اگر در این جلسه نتوانیم احترام را رعایت کنیم، پس هر نتیجه ای بی معنی خواهد بود.

عالی بود(2)جالب نیست!(0)