عناوین
چون گوگل به شدت با این روشها برخورد میکند، این افراد تصمیم گرفتهاند از محتوایشان در سایر روشهای بازاریابی آنلاین (مانند شبکههای اجتماعی، بازاریابی محتوایی و …) استفاده کنند. سئو اکنون زیر حجم زیادی از مراقبت و ملاحظات است.
البته جکسون به راحتی قبول کرده که بهترین روشهای قانونی سئو نه تنها موثراند، بلکه روز به روز تاثیرشان در همه انواع محتوا بیشتر میشود. بجای اینکه به سادگی اعلام کنیم سئو مرده، جکسون معتقد است که باید از سئو در ساز و کاری جدید و رقابتی استفاده کرد. ساز و کاری که به بازاریابهای محتوایی کمک میکند تا محتوایشان را بهتر و بهینهتر منتشر کنند. او این ساز و کار را OC/DC یا Optimizing Content for Discovery and Conversion مینامد.
OC/DC یک رویکرد جامع و هدفمند برای بازاریابی محتوایی است. محدودیتهای سئو نه تنها نمیتواند همه راههای رسیدن به محتوا را پوشش بدهد، بلکه حتی ممکن است بر خود تولید محتوا هم تاثیر منفی بگذارد.
در ادامه با استفاده از استراتژی و دستورالعملهای مهم، به شما نشان میدهیم چگونه محتوای خود را برای سئو بهینه و از آن برای بهبود نرخ تبدیل استفاده کنید.
اول خوانندگان، سپس الگوریتمها
گوگل بطور شفاف مشخص کرده به محتوایی اهمیت میدهد که برای مردم ارزشمند و جذاب باشد نه محتوایی که فقط مختص گرفتن رتبه در موتورهای جستجو نوشته شدهباشد. این شرکت نه تنها این نکته را بارها و بارها در بلاگ خود تکرار کرده، بلکه در الگوریتم خود تغییراتی دادهاست که راستی و درستی این تصمیم را منعکس میکند.
تعدادی کارشناس سئو خلافکار (آنهایی که به هشدارهای گوگل توجهی نشان نمیدهند) وجود دارد که در ترس همیشگی از تغییرات الگوریتم گوگل زندگی میکنند. دلیل نگرانی آنها این است که محتوایی را که تولید و تاکتیکهای سئویی را که استفاده کردهاند بجای اینکه مورد استفاده خوانندگان باشد، عمیقا تحت تاثیر تغییرات الگوریتمی گوگل است.
تولید محتوای باکیفیت سخت است و این ترفندها و هکهای موجود، دامهای وسوسهانگیزی برای گرفتن رتبههای بالا در موتورهای جستجو هستند. با اینحال، این راه و روشها به پنالتیشدن توسط گوگل نمیارزد و تلاش سالم و جوابگرفتن در طولانیمدت بهتر و کمهزینهتر است.
درست است که تولید محتوای اولیه باکیفیت به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد، اما شما مطمئن هستید که با تغییرات الگوریتم گوگل، نه تنها آسیب نمیبینید، بلکه تقویت هم میشوید. گوگل امیدوار است محتوای باکیفیتی از شما ببیند تا بیشتر آن را ترویج کند، نه محتوایی سرشار از کلمه کلید و اسپم وار تا مجازاتتان کند.
همانطور که قبلا گفتیم، هنوز بسیاری از تکنیکهای سئو برای کشفشدن محتوای شما توسط خوانندگان ضروری هستند، اما بهتر این است که استفاده از این تکنیکها را پس از تولید محتوای باکیفیتی که خواننده را جذب خود میکند، بگذارید.
محتوای باکیفیت سئوشده چیست؟
قبل از اینکه حتی طرحها و استراتژی اولیه خود را برای تولید محتوا تدوین کنید، باید دقیقا بدانید محتوای باکیفیت به چه معناست. پاسخدادن به این سوال مانند معمای سیاهچاله است. خوشبختانه گوگل، لیستی را تهیه کرده که در آن شاخصهای یک محتوای باکیفیت از دید او ذکر شدهاست:
- آیا میتوان به اطلاعات این مقاله اعتماد کرد؟
- آیا این مقاله را یک متخصص و علاقمند به موضوع نوشته، یا این یک نوشته سطحی بیارزش است؟
- آیا سایت دارای مقالههای کپی، تکراری و زائد است که فقط در بعضی کلمات کلیدی با هم تفاوت دارند؟
- آیا میتوانید به راحتی اطلاعات مالی خود را در اختیار این سایت قرار دهید؟
- آیا این مقاله در املا، سبک نوشته و تطابق با واقعیت، درست عمل کردهاست؟
- آیا موضوعاتی که سایت انتخاب کرده برای رضایت و جذب مخاطب است یا حدس زده چه محتوایی به مذاق موتور جستجو خوش میآید؟
- آیا مقاله یک محتوا یا اطلاعات اصیل، گزارش اصیل، تحقیق یا تجزیه تحلیل واقعی ارائه میکند؟
- آیا مقاله دارای یک ارزش قابل توجه نسبت به دیگر نتایج در صفحه جستجو است؟
- کیفیت این محتوا چقدر کنترل شدهاست؟
- آیا مقاله به هر دو طرف داستان میپردازد یا مغرضانه و تعصبانه نوشته شدهاست؟
همانطور که در بالا میبینید، قالب پستهای بلاگ شما یکی از سوالات متداول است. به عنوان مثال به این سوال توجه کنید:
«آیا موضوعاتی که سایت انتخاب کرده برای رضایت و جذب مخاطب است یا حدس زده چه محتوایی به مذاق موتور جستجو خوش میآید؟»
این سوال مهمی است، زیرا هر قضاوتی که درباره کیفیت محتوای شما انجام پذیرد، با خوانندگان و مخاطبانی که قصد رسیدن به آنها را دارید، ارتباط تنگاتنگی دارد. در مرحله اولِ برنامهریزی محتوای خود باید علایق و منافع مخاطبان را در نظر بگیرید.
بازار خود را بشناسید
هر کسب و کار یا محصولی، ویژگیهای منحصربفرد خود را دارد. حتی اگر در فضای رقباتی سنگین و شلوغی حضور دارید و کوچکترین موفقیتی به دست آوردهاید، بدانید شما چیزی دارید که دیگران از آن بیبهرهاند. این چیز میتواند قیمت پایینتر، حس شوخطبعی یا حرفهایتر بودن شما باشد. هریک از این فاکتورهای مختلف، میتواند به عنوان داستان مخصوص شما شناخته شود.
به عنوان بازاریاب محتوا، هدف شما این است که به گونهای محتوا را بسازید که علاوه جذاببودن برای مخاطب، محصول تحت بازاریابی شما را نیز در نظر خواننده جذاب و ارزشمند کند. در واقع، هر استراتژی محتوا که مناسب محصول شما تدوین شود، بطور طبیعی شروع به تولید و تبدیل لید میکند.
هرچه بیشتر بتوانید ویژگی منحصربفرد محصول یا خدمت خود را جذابتر جلوه دهید، احتمالا محتوای شما هم بیشتر مورد توجه خوانندگان واقعی قرار میگیرد. اینها همان کلماتی هستند که گوگل مدام تکرار میکند، هر بازاریاب محتوایی که هدف خود را اینگونه تنظیم کند، مورد لطف گوگل و الگوریتمهای کنونی و آیندهاش قرار میگیرد.
بلاگ Quicksprout یک راهنمای قدم به قدم فوقالعاده برای توسعه استراتژی محتوا برپایه علایق مشتری تدوین کرده که بسیار مفصل است، اما اصول سادهای دارد:
- بازاری را پیدا کنید که آنقدر کوچک باشد که منحصربفرد جلوه کند و آنقدر گسترده باشد که شما را به اهداف کسب و کارتان برساند.
- مشتری ایدهآل خود را در این بازار قرار دهید و کشف کنید چه بلاگهایی را میخوانند، از چه شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، در چه رویدادهایی شرکت میکنند و … .
- شخصیتی (پرسونا) را بسازید که چنین مشتری متوسطی را بازتاب میدهد و سعی کنید روانشناسی، آرایش جمعیتی، باورها و … او را بشناسید.
- از این پرسونا به عنوان نقشه راهی برای تمرکز در فعالیتهای بازاریابی محتواییتان استفاده کنید.
چیزی که این رویکرد را قدرتمند میکند، این است که علایق مشتری را در مرکز توجه شما قرار داده و محتوای شما را با اهداف گوگل و دیگر موتورهای جستجو تطبیق میدهد.
در نتیجه این سئو نیست، اما تکنیکی است که در سئو هم جواب میدهد. همچنین، تولید محتوا براساس چنین برنامهای راه بهتری برای بهینهسازی محتوا برای موتورهای جستجو است.
جتسجوی معنایی و مفاهیمی بالاتر از کلمات کلیدی
ما بر این نوع برنامهریزی برای تولید محتوا و مزایایی که میتواند بر سئو داشتهباشد، تاکید داریم، اما گوگل به تازگی روی اصطلاح تازهای به نام جستجوی معنایی (Semantic Search) تمرکز کرده که درک آن برای ما الزامی است.
در جستجوی معنایی، اصطلاحات متمایز و جداگانهای که مردم اغلب جستو میکنند، تزیه و تحلیل شده و معنای قویتری ارائه میشود. به عبارت سادهتر، گوگل روی کلمات کلیدی اساسی و گسترده تمرکز کرده و از دل آنها مفهومی را استخراج میکند که ارتباط زیادی با آنچه کاربر میخواهد دارد.
این برای بازاریابان محتوایی اهمیت بالایی دارد، زیرا تاثیر کلمات کلیدی بیربط را در رتبهبندی موتورهای جستجو کاهش میدهد.
همانطور که الگوریتم گوگل به سمت مفاهیم مفید گرایش دارد، به تولیدکنندگان محتوا هم این امکان داده میشود تا بدون نگرانی از دفنشدن محتوایشان زیر خیل عظیمی از محتواهای بیربط و دارای کلمات کلیدی جداگانه، محتوایی تولید کنند که با علایق مخاطبانشان سازگار است. این محتوا باید بتواند به چندین سوال اساسی و مهم که کاربر به دنبالش است، پاسخ دهد و او را راضی کند.
موری نیولاندز، کارشناس بازاریابی و نویسنده کتاب How to Get PR for your Startup: Traction، میگوید: نتایج جستجو اکنون برای جستجوهای مشابه، صفحات تک کمتری نشان میدهند. دلیل این امر این است که گوگل سعی میکند با کار روی معنی صفحات، صفحات مفیدی را که حداقل به چند سوال فرد جستجوگر پاسخ دهد، نشان دهد.
نکته مهم این رویکرد این است که، به عنوان بازاریاب، شما باید محتوای طولانیتری تولید کنید که بخشی از سوالات جستجو شده را پاسخ دهد.
از زمان پیوستن گوگل پلاس و نتایج شخصیسازیشده، تمرکز روی کلمات کلیدی، آنکرتکست و لینکها کمتر از شکل کلی سایت، محتوای تولیدی، آدرس ها و آتوریتی چند مفهوم خاص، مخصوصا آنهایی که مخصوص بازار شما هستند، شدهاست.
ساخت اعتبار و چهار “V”
حالا که متوجه اهمیت تعریف بازار برای سئو و چگونگی توسعه و برنامهریزی محتوا برای بازار خود شدهاید، قطعهای دیگر از پازل وجود دارد که با هم بررسی میکنیم. هدف همه بخشهای مختلف محتوایتان و همینطور استراتژی محتوای کلیتان باید ساخت اعتبار (Authority) در یک موضوع خاص برای سایتتان باشد.
آتوریتی همیشه جزئی از جستجوی گوگل بودهاست. حتی در نسخههای اولیه الگوریتم پیج رنک گوگل، از لینکهای خارجی و داخلی برای سنجش قدرت یک سایت استفاده میشد.
با این حال، چون گوگل به سمت جستجوی شخصیسازیشده و معنایی رفتهاست، داشتن آتوریتی در یک موضوع خاص، نه تنها مهمتر، بلکه دستیابی به آن هم سختتر شدهاست. به خصوص اگر بازار و بازارهای مخصوص به خود را تعریف کنید.
دیوید آمرلند در کتاب خود با عنوان جسجتوی معنایی گوگل ادعا میکند تئوری چهار V که فرآیندهای بیگ دیتا را مدیریت میکنند، میتوانند تصمیمهای مهمی در سئو و بازاریابی محتوایی نیز شکل دهند (اگر کمی فکر کنید میتوانید بفهمید درک موتور جستجوی گوگل چیزی جز یک مشکل بیگ دیتایی نیست).
چهار V عبارتند از:
- ارزش(Volume). این سادهترین بخش است، اما مقدار مواد اولیهای که برای محتوایتان کنار میگذارید، نشانه بزرگی برای اعتبار بخشیدن به سایتتان نزد گوگل است.
- شتاب(Velocity). سرعت انتشار محتوای شما تلنگری به گوگل میزند تا سایتتان را به عنوان یک متخصص بشناسد. ارسال هفتهای یک پست در طول یک سال خیلی بهتر از یک بار ارسال پست به اندازه ۴ سال در طول یک ماه است.
- تنوع(Variety). در حالیکه شما نمیخواهید محتوایتان از موضوع اصلی کسب و کارتان دور شود، اما باید در حول محور کسب و کارتان و بازار سئوتان، محتواهایی تولید کنید که از تنوع خوبی برخوردار باشند، در این صورت، گوگل متوجه میشود شما اعتبار خوبی در این موضوع دارید.
- صحت(Veracity). داشتن محتوایی که به خوبی به خواننده برسد (از طریق اشتراکگذاری، گفتگو و …) شاید بهترین روش برای اثبات آتوریتی خودتان برای گوگل باشد؛ زیرا آنها باید محتوای سایت شما را برای کاربری آماده کنند که به موضوع کسب و کار شما علاقه داشته باشد.
تمرکز روی استراتژی محتوای کلیتان و استفاده درست از ظرفیتهای این چهار نظر، میتواند شما را مطمئن کند که هرکدام از قسمتهای محتواییتان هم در موضوع خود به عنوان اعتبار و تخصص شناخته میشوند.
سئوی سنتی به عنوان آخرین قدم
زمانی که از شناخت مخاطبان، درک علایق آنها، تولید محتوای باکیفیت برای بازار خود و انجام همین کار برای افزایش اعتبار و قدرت سایت گذر کردید، میتوانید به سئوی سنتی بپردازید.
سئوی سنتی به نوعی شبیه به رنگهای رنگین کمانی خوراکی است. پاشیدن رنگهای خوراکی روی یک بستنی وانیلی به عنوان یک ارزش پیشنهادی عمل میکند و تجربه بهتری را ارائه میکند. اما اگر شما فقط رنگهای خوراکی را بفروشید، نمیتوانید آن را به صورت یک تجربه مناسب ارائه کنید و فقط مزه بدی را در دهان مشتری باقی میگذارید.
به همین ترتیب، تکنیکهای کلاه سفید سئوی سنتی مانند لینککردن پستهای مرتبط، کلمات کلیدی دقیق در سرتیتر و آنکرتکستها و تگگذاری و دستهبندی مناسب محتوا میتواند ارزشهای بیشتری را به کسب و کار شما اضافه کند.
اگر این تکنیکها به همراه یک محتوای باکیفیت که واقعا خواننده دارد همراه شوند، نه تنها تجربه کاربر را ارتقا میدهند، بلکه باعث میشوند آن محتوا سریعتر پیدا شود. با اینحال، اگر این تکنیکها را بدون یک استراتژی محتوای مناسب به کار بگیرید، نه تنها فایدهای ندارد، بلکه به کسب و کار شما ضرر هم میزند.
وقتی شان جکسون گفت سئو مردهاست، در واقع منظورش این چیزی بود که ما به آن در این مقاله پرداختیم. منظور این نیست که تکنیکهای سئو مردهاند، بلکه معنیاش این است که اگر در کنار این تکنیکها استراتزی محتوای مناسبی نداشتهباشید، بیفایدهاند.