خانه / بازاریابی / الفبای راه اندازی کسب و کار شخصی
کسب و کار شخصی
کسب و کار شخصی
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (1 رای, میانگین: 5,00 از 5)
Loading...

الفبای راه اندازی کسب و کار شخصی

اگر جستجویی در خصوص راه اندازی کسب و کار کنید، دسته ای از مقالات با این عناوین را خواهید دید: چگونه با ۵ میلیون کسب و کار خود را در خانه راه اندازی کنیم؟ چگونه بدون سرمایه و در کمترین زمان به درآمد میلیونی برسیم؟ بهترین شغل دنیا را از ما بخواهید و…

اما واقعیت چیست؟

آیا میتوان نقشه راهی یافت تا ما را در رسیدن به کسب و کار شخصی هدایت کند؟

در این مقاله الفبای راه اندازی کسب و کار شخصی را از منظری دیگر بررسی خواهیم کرد و به مراحل آماده سازی یک فرد برای وارد شدن به کلوپ کارآفرینان را تشریح می کنیم.
یکی از افکار فانتزی جوانان در ابتدای ورود به بازار کار این است که به سرعت کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنند و به ثروت و شهرت بی پایان دست یابند. دفتر کار، مشاور و کارمندان زیاد و… اما این سئوال پیش می آید که آیا همه کسب کارها به موفقیت میرسند؟ کدامیک از آنها شکست می خورند؟ کدامیک از کارآفرینان میتوانند به بهشتی که در ذهن خود ساخته اند برسند؟ چگونه برند شخصی شکل میگیرد؟

اگر می خواهید کارآفرین شوید بیاد داشته باشید که:

۱- مرخصی و مسافرت محدود میشود.
۲- ساعت ۵ بعداز ظهر به خانه رفتن را فراموش کنید.
۳- در خانه هم به دنبال کارهای فردا هستید
۴- رقبا و دشمنان زیادی پیدا خواهید کرد

مدل ذهنی کارآفرینان

وقتی به دستاوردهایی مانند شرکت، خودروی لوکس و خانه های میلیاردی کارآفرینان نگاه میکنید، شاید با خود فکر کنید آنها به اهداف خود رسیده اند و دغدغه ای دیگر ندارند اما آنها به کار خود عشق می ورزند و ثروت و شهرت را بخشی از دستاوردهای آن میدانند. شاید برای یک کارآفرین اضافه نمودن یک محصول تازه یا استخدام چند صد پرسنل و توسعه کسب و کار مهمتر از خرید ماشین لوکس و سفرهای لاکچری باشد. بنابراین اگر بتوانید چنین هندسه ذهنی را در خود پرورش دهید و بجای پرداختن به نیازهای سطحی، از مسیر شغلی خود لذت ببرید. مادامی که از نوع شغل خود لذت نبرید نمیتوانید ساعات طولانی را در دفتر کار خود سپری کنید و هر سختی را تحمل کنید.

مشغله های زیاد

زمانی که در یک شرکت معروف تولید خودروهای سنگین کار میکردم، از نزدیک چنین مدل ذهنی را درک کردم. مالک کارخانه علیرغم داشتن هلدینگ بزرگ در ایران و کشورهای دیگر، هر روز ۷ صبح در محل کار خود حاضر میشد و تا شب به فعالیت می پرداخت. در این بین همکاران به شوخی می گفتند که اگر ما یک هزارم سرمایه او را داشتیم، پا روی پا انداخته و از زندگی لذت می بردیم. درست و غلط بودن این حرف را نمیدانم اما چیزی که مهم است اینست که اکثر کارآفرینان از چنین نیازهای اولیه پا را فراتر گذاشته اند و دغدغه های بزرگتری دارند. هنگامی که زندگی بیل گیتس، زاکربرگ، جابز و… را هم بررسی میکنیم به نقاط اشتراکی با نمونه های وطنی میرسیم و پی میبریم که چنین رویکردی در اغلب آنها یکسان است.

نتیجه گیری

در انتها میخواهم بگویم راه اندازی کسب و کار با تمام پیچیدگی ها و فراز و نشیب ها یک فرآیند دراز مدت و لذت بخش است. یکبار یکی از اساتید کسب و کار از من سئوالی پرسید که سالهاست در ذهنم مانده و به آن اعتقاد دارم. گفت میدانی چرا یک فرد عادی خیلی راحتتر از یک مهندس یا فرد تحصیل کرده میتواند وارد بازار کار شود؟ چون یک مهندس آنقدر به ریسک ها و جوانب کار توجه میکند که شاید سالها این افکار را عملی نسازد و دچار فرصت سوزی شود اما یک فرد معمولی با همان منابعی که دارد دل به دریا می زند و با تمرکز بر یک ویژگی خود به بهترین نتایج میرسد.

منبع : ویرگول

عالی بود(1)جالب نیست!(0)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − شش =