دانش تمام زندگی ما را در بر گرفته است، سبک زندگی ما را متحول کرده است. انتخاب با ما است که از طریق دانش به تولید ارزش بپردازیم یا از همان روش های سنتی.

واتس اپ در سال ۲۰۰۹ متولد شد. خالق این اپلیکیشن پیام رسان یک مهاجر فقیر اوکراینی بود که بعد از ۹ سال کار کردن در یاهو از این شرکت جدا شده بود، با کوله باری از تجربه. جان کوم به همراه همکار سابقش برایان اکتون با خرید یک گوشی آی فون و بازدید از اپ استور معروف استیو جابز به این نتیجه رسید که دوره برنامک های مبتنی بر موبایل فرا رسیده است. ایده واتس اپ به ذهنش رسید و آن را طراحی کرد. محصول جدید بعد از شکست های متعدد بالاخره موفق شد و توانست ۴ سال بعد ۲۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان به دست آورد. تیم واتس اپ پیشنهادهای ۲۰۰ میلیون دلاری چینی ها و ۱۰ میلیارد دلاری گوگل را رد کردند تا در سال ۲۰۱۴ محصول ساده، ولی محبوب خود را به قیمت ۱۹ میلیارد دلار به فیس بوک بفروشند.

چه چیزی جان کوم را میلیاردر ساخت و چرا فیس بوک حاضر شد ۱۹ میلیارد دلار برای یک برنامک مبتنی بر موبایل بپردازد؟ تنها چیزی که می تواند به یک شرکت با ۵۵ نفر کارمند ارزشی ۱۹ میلیارد دلاری بدهد، دانش است. جالب اینجاست که جان کوم و همکارش چند سال قبل از فروش واتس اپ، برای کار در فیس بوک اقدام کرده و هر دو رد شده بودند. به گزارش دنیای اقتصاد، اما دانش بهره گیری از فناوری آی تی برای ارتباط دادن مردم به یکدیگر، خالقان واتس اپ را وارد باشگاه میلیاردرها ساخت و آنها را به عضویت هیات مدیره فیس بوک درآورد.فیس بوک هم داستان مشابهی دارد: دانشجوی جوانی که از دانش برنامه نویسی برای خلق وب سایتی استفاده کرد که تنها چند سال بعد میلیاردها دلار در بورس، ارزش گذاری شد. در حال حاضر ارزش بازار فیس بوک ۴۷۷ میلیارد دلار است۱.

اگر می خواهید بزرگی این رقم دستتان بیاید، به جدول رتبه بندی کشورها بر اساس تولید ناخالص داخلی نگاهی بیندازید. ارزش بازار فیس بوک از تولید ناخالص داخلی تقریبا ۹۰ درصد کشورهای جهان بیشتر است (آمار بانک جهانی). توییتر، گوگل، پی پال، آمازون و تقریبا تمام کسب وکارهای میلیارد دلاری مبتنی بر اینترنت نیز داستان مشابهی دارند، کسب وکارهایی که زندگی ما را شکل داده اند، آن را آسان تر ساخته اند و باعث شده اند تجربه های جدیدی داشته باشیم.

هرچند تنها کسب وکارهای دانش محور، کسب وکارهای اینترنتی نیستند، اما این نوع کسب وکارها امروزه به عنوان مثال هایی برای موفقیت اقتصاد دانش بنیان برای خلق ارزش، محسوب می شوند.در تعریف دانش گفته اند: دانش یا معرفت، ساختاری است برای تولید و ساماندهی یافته ها درباره جهان طبیعت، در قالب توضیحات و پیش بینی های آزمایش شدنی. بنا به این تعریف از کارل پوپر۲، دانش ما به توانایی ما در ساماندهی یافته هایی که از جهان داریم بستگی دارد.

هرکس بتواند یافته ها و داده ها را کارآتر سازماندهی کند، دانش بیشتری به دست می آورد و هرکس دانش افزون تری داشته باشد به صورت بالقوه می تواند ارزش بیشتری تولید کند. هنر خلق ثروت از دانش همانا هنر خلق دانش از یافته ها و هنر خلق ارزش از دانش است.وقتی اینترنت آمد همه ذوق زده بودند، عده ای به تفریح و تفرج در آن پرداختند، عده اندکی از این قابلیت تازه برای مقاصد تحقیقاتی سود جستند، درحالی که عده اندک تری مشغول پول درآوردن از این فرزند جدید تمدن بودند. چه چیزی تغییر کرده است؟ جهان را چه می شود؟ ما را چه می شود؟ و چه باید بشود؟

این سوالات را نگه دارید تا به حوزه دیگری از اقتصاد قرن ۲۱ بپردازیم: نانو. فناوری نانو در نگاه نخست یک تکنولوژی نوظهور است اما در نگاهی دیگر، یک راه جدید برای خلق ثروت است. نانو فناوری می تواند مواد جدید خلق کند، موادی که تا دیروز وجود نداشتند، حداقل در زندگی روزمره. فناوری نانو می تواند مولکول ها را طوری کنار هم قرار دهد که خواصشان تغییر کند. اگر بتوان با فناوری نانو موادی ساخت که تا دیروز موجود نبودند، ثروتی که از این راه به دست می آید ثروتی خواهد بود که تا دیروز نمی توانستیم از ساختن مواد به دست آوریم.فناوری، دانش چگونگی است. فناوری هم از جنس دانش است، از جنس دانایی است؛ و آنکه می تواند این دانش را به ارزش تبدیل کند.

باز به جنبه دیگری از اقتصاد قرن حاضر می پردازیم: پیشرفت های ژنتیک. آیا زمان آن فرا رسیده که شاهد سربازان همانندسازی شده از طریق دستکاری ژنتیک باشیم؟ اگر به کمک علم ژنتیک انسانی متولد شود که ضریب هوشی و همزمان توان بدنی فوق العاده ای داشته باشد، چه ارزشی تولید شده است؟ آیا اساسا می توان به اینها گفت ارزش؟ از چند سال قبل دانشمندان به دنبال راهی هستند تا با استفاده از الگوی ذخیره سازی اطلاعات در دی ان ای، مدلی برای ذخیره سازی اطلاعات در رایانه ها بیابند. اگر این پروژه موفق و تجاری سازی شود احتمالا باید شاهد فلش مموری هایی باشیم که هزاران گیگابایت اطلاعات را در خود ذخیره می کنند. اگر این پروژه موفق و تجاری سازی شود دیگر نیاز به سرورهای عظیم الجثه برای ذخیره سازی اطلاعات نداریم. امروز از شنیدن این خبر تعجب می کنیم. ۲۰ سال پیش هم از شنیدن خبر آمدن فلش مموری هایی که ۳۲ گیگابایت اطلاعات را در خود ذخیره می کنند، تعجب کردیم. فرقش این است که این بار احتمالا کمتر از ۲۰ سال طول می کشد تا از ۳۲ گیگ به ۳۲ هزار گیگ برسیم.

دانش تمام زندگی ما را در بر گرفته است، سبک زندگی ما را متحول کرده است. دانش می تواند تبدیل به ارزش شود و امروز هزاران میلیارد دلار پول در جیب سهامداران شرکت هایی است که محصول مبتنی بر دانش تولید می کنند، کافی است نگاهی به فهرست ۵۰۰ شرکت برتر نشریه فورچون بیندازید. در این زمانه انتخاب با ما است که از طریق دانش به تولید ارزش بپردازیم یا از همان روش های سنتی.